از بیمارستان که برگشتیم خاله جون شیما با سلیقه کمد و تخت شیما را گذاشته بود و کلی سوپرایزمون کردند ازت ممنونیم آجی جونم... عاشق خونوادمم باباجون و مامان جون و خواهر و برادر های گلم دوستون دارم و ازتون ممنونم ...
دو سال از ازدواجمون میگذره که خدا بهمون یک فرشته کوچولو هدیه داد و اسم این فرشته را طبق خواب مامان جونش شیما گذاشتیم . شیما خانوم توی یک روز بارانی در 12 اردیبهشت 91 که مصادف با روز معلم هم هست توی بیمارستان بهارستان اصفهان در ساعت 14:30 به دنیا اومد و چشم همه ما رو روشن کرد... شیما باعث شد پدرش قشنگ ترین هدیه رو در روز معلم دریافت کنه.. خدایا به خاطر همه چیز ازت ممنونیییممم ...
سلام به وبلاگ ما خوش اومدید ما تصمیم گرفتیم این وبلاگ و برای دوستان و عزیزانمون که همیشه به یادشونیم ولی کیلومترها باهاشون فاصله داریم و همیشه جویای احوال شیما هستندتهیه کنیم و از همین جا بهتون میگیم دوستون داریم و ممنونیم که همیشه به یادمایید ...